وای باران...
شیشه ی پنجره را باران شست
از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست؟؟؟؟
وای باران...
شیشه ی پنجره را باران شست
از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست؟؟؟؟
همیشه به قداست چشمان تو ایمان دارم
چه کسی چشمان تو را اینگونه آفریده است
که به راحتی افسونم میکند...
چه فرقی میکند کجا زندگی میکنم....
چگونه زندگی میکنم...
با چه کسی زندگی میکنم....
چه فرقی میکند دیگران چه فکر میکنند....
یا چه می گویند....
مهم این است که من با یاد او زندگی میکنم
ای کاش او هم اینگونه باشد......
ای کاش.......
این روز ها گرسنه نمی مانم.....
به جای غذا خوردن بغض هایم را فرو میدهم،
شکمم را سیر میکنند...
سلام خداجونم....
منم،همون بنده ای که کم گناه نکرده...
همونی که گاهی اوقات پدر و مادرشو ناراحت کرده...
همونی که گاهی اوقات بدجنس شده...
گاهی اوقات ناشکری کرده...
اما هنوز به امید بخششِ تو داره ادامه میده...
همونی که تو زندگیش هیچ انگیزه ای واسه ادامه دادن نداره....
همونی که دلش از سنگه...
همونی که یاد گرقته به کسی جز خودش اهمیت نده...
همونی که الآن ناامیدِ ناامیدِ....
آره خداجونم من همونم....همون
.
خداجونم تنهام نذار...کمکم کن
با ضرب دلم همیشه راوی توام
عمری است که بی حساب حاوی توام
هرچند که منها شوی از حاصل عمر
سرجمع دوباره هم مساوی توام!
تعداد صفحات : 2